مادامی که خانواده تئاتر استقلال نداشته باشد هیچ امیدی به پویایی آن نیست
پرویز بنی اردلان/ مقدمه: کیوان حبیبی متولد۱۳۵۲ در قزوین؛ رییس انجمن هنرهای نمایشی قزوین، مدرس تئاتر در آموزشگاه های آزاد هنری و هنرستان هنرهای زیبا. او دانش آموخته بازیگری تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس است و بازی در نمایش های؛ راز حنجره سرخ، حماسه لوطی ها و دلقک ها، پایان نامه، ماداگاسکار، داستان عامه پسند، […]
پرویز بنی اردلان/ مقدمه: کیوان حبیبی متولد۱۳۵۲ در قزوین؛ رییس انجمن هنرهای نمایشی قزوین، مدرس تئاتر در آموزشگاه های آزاد هنری و هنرستان هنرهای زیبا.
او دانش آموخته بازیگری تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس است و بازی در نمایش های؛ راز حنجره سرخ، حماسه لوطی ها و دلقک ها، پایان نامه، ماداگاسکار، داستان عامه پسند، پل، عشق آباد، چند چرک نویس چروکیده، قهوه قجری، فقط یک نور تخت، مجلس شمرکشی، باغبان مرگ، کارگردانی، چند چرکنویس چروکیده و ده ها اثر دیگر را می توان در کارنامه هنری حبیبی دید.
حبیبی اعتقاد دارد که تئاتر مادر هنر است و می گوید که راز این نام گذاری دخالت اشکال مختلف هنری برای تولید یک اثر نمایشی است.
او که چند روزی است برای حضور در رویدادی هنری به اراک رفته، همچنین می افزاید: به راستی زمانی که تماشاگران، زنده رازهای پنهان زندگی را در قاب صحنه برای مخاطب به تصویر می کشند، باید پذیرفت که جهان دیگری غیر از آنچه ما در ان زیست می کنیم به روی تماشاگران گشوده می شود.
گفت وگوی ما را با این هنرمند نام آشنا قزوینی بخوانید.
- هنر تئاتر در کهن شهر قزوین چه پیشینه ای دارد؟
سابقه زندگی تئاتر در شهر قزوین به چیزی حدود یک قرن می رسدو به یادگار مانده از دو جنگ جهانیست؛ آن هم زمانی که کشور ایران به دست اشغال گران تصرف شده بود و همین عامل سبب شد که هنر تئاتر به شکل غربی آن در این شهر طرفداران و علاقمندانی پیدا کند. اگر به اسناد باقیمانده از گذشته نگاهی بیندازیم در خواهیم یافت که تئاتر در این دیار طرفدارانی را پیرامون خود مشاهده کرده است.
- در آن مقطع، تئاتر در کدام سالن و تماشاخانه اجرا می شد؟
بلدیه قدیم که امروزه روز در اختیار شهرداری است مکانی برای اجرای هنرهای نمایشی بود. سالن شیر و خورشید(هلال احمر کنونی) نیز که هر دوی این مکان ها به وسیله روس ها ساخته شده، جایی برای اجرای تئاتر در شهر قزوین بود. هر چند به دلیل بی تدبیری و کج فهمی مدیران گذشته و با وجود سابقه تاریخی، این مکان تخریب شد و هیچ کس هم چرایی آن را نفهمید. این در حالی ست که گذشتگان خاطرات خوبی را از این تماشاخانه به یادگار دارند.
- استاد! به اعتقاد بسیاری از اهل هنر برگزاری جشنوارههای تئاتر و نمایش برای زنده نگهداشتن تئاتر به عنوان هنری مادر و پویا، همیشه مطرح بوده، حال به نظر شما پویایی و تاثیر گذاری تئاتر در قزوین چه تاریخچه ای دارد و چه اشخاصی در آن تاثیر گذار بودند؟
اوج پویایی هنر تئاتر در قزوین را باید در دهه ۴۰ خورشیدی و با حضور افرادی چون رضا محمدی، ابراهیم فرخمنش، میثمی و دوستان دیگری که اگر نام آنها از قلم افتاده دلیلی بر تاثیر گذاری بی نظیر آنها بر تارک تئاتر قزوین نیست؛ انقلاب که از راه رسید به دلیل تغییرات گسترده در ساختار کشور تئاتر هم دچار کمی رخوت و سستی شد؛ از اهالی تئاتر بعضی خانه نشین شدند، عده ای از ایران مهاجرت کردند و عده کمی هم ماندند و چراغ تئاتر را روشن نگه داشتند. این افراد از همان بدو انقلاب سعی کردند با نمایش های خود مردم را به تحرک دعوت کنند؛ مرحوم فرخمنش و مرحوم میرفخرایی از آن دسته بودند. از اوایل دهه شصت، سالن هلال احمر میهمان نوجوانان و جوانانی بود که به رهبری نادر میرزایی کارهایی را در ژانر کودک و نوجوان برای علاقمندان اجرا می کردند؛ همان افرادی که در آنجا گرد هم جمع شده بودند، بدنه اصلی تئاتر را در حال حاضر ساخته اند؛ نادر میرزایی با برگزاری اولین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان کشوری، سهمی بسیار مهم در ساختارمند شدن هنر تئاتر در قزوین دارد؛ پسرک خوابالو، خارهای رنگین، شهر اسباب بازی، توکا و قفس، شاه پریون و… نمایش هایی بود که به مخاطب یادآوری می کرد تئاتر هنوز زنده است؛ دهه ۷۰ خورشیدی جسته و گریخته آثاری به صحنه راه پیدا کرد و سهم سید قاسم قوامی از بقیه کارگردانان بیشتر بود؛ راز حنجره سرخ، حماسه لوطیها و دلقکها، شاه پریون و یک آسمان ستاره نمایش هایی بود که توسط گروه او به روی صحنه رفت.
دهه ۸۰ آغاز فصلی تازه از تئاتر شهر قزوین بود. پویایی اجراهای عمومی، برگزاری مستمر جشنواره تئاتر استانی و آغاز همایش تئاتر جوان که همه این عوامل باعث ایجاد حرکتی نوین در تئاتر شد. این عوامل نفسی تازه به پیکره تئاتر دمید و در این راه نقش روانشاد ناصر ایزدفر بسیار پررنگ بود؛ او که دانش آموخته تئاتر از دانشگاه هنر بود حرکت علمی هنر نمایش را صیقل داد و همین عامل تا به امروز نیز قابل مشاهده است.
- شاید نوعی رخوت و گسستگی را بشود این روزها در تئاتر یا حداقل بین مخاطبان این هنر دید؛ شاید بتوان گفت که حال این هنر خوب نیست، این امر را ناشی از چه می بینید؟
آنچه که از پس این داستان باید به آن نگاه کرد، نبود زیر ساخت مناسب برای رنگ باختن فرم غلطی است که سالهاست بدنه تئاتر را معلول کرده است. هنر نمایش قزوین همواره از نبود زیر ساخت مناسب رنج می برد. تنها تماشاخانه موجود در شهر قزوین علامه رفیعی است با ۹۵ صندلی! در حالی که می توان خوب دریافت با چند برابر شدن علاقمندان تئاتر چگونه باید پاسخگوی دوستداران هنر نمایش بود. اگر تئاتر را به عنوان یک پدیده اجتماعی بپذیریم و به آن نگاهی دوباره بیندازیم، پی خواهیم برد که در این شکل از تولید اثر نمایشی سهم دولتمردان چقدر است و به چه اندازه در راه اعتلای تئاتر گام برداشته اند. متاسفانه وابسته بودن اجرای نمایش به منابع دولتی، نبود زیر ساخت علمی، کج سلیقگی مدیران فرهنگی از مجموعه عواملی است که باعث انحراف مسیر هنر نمایش از راه درست خود شده است. مادامی که خانواده تئاتر دارای استقلال نباشد و به عنوان یک مجموعه بدون ساختاری وابسته به نهادهای دولتی به حیات خود ادامه دهد، هیچ امیدی به پویایی آن وجود ندارد. مدیران به سرعت زمان در این هیاهوی زندگی دچار تغییر می شوند، اما وای بر آن روزی که این دوستان به علت عدم شناخت و توهم دانایی اتفاقاتی را رقم بزنند که سالها پس از خداحافظی آنها از مسند ریاست، اثرات آنها بر پیکره هنر به شکل عام و تئاتر به شکل خاص باقی بماند. اجرا کنندگان تئاتر چند برابر شده اند،آنهایی که تحصیلات عالیه در این رشته دارند به شهر خود بازگشته اند و تازه هنرستان هنرهای زیبا در رشته تئاتر در قزوین احداث شده است! آیا نسل بعدی هم با این تصمیم گیری های غلطی که در تمام این سالها تئاتر را به قهقرا کشانده کنار خواهد آمد؟ آیا میتوان امیدوار بود که به مشورت خاک خوردگان صحنه هم میشود اعتماد کرد؟ آیا تئاتر پس از سالها بلاتکلیفی به سرمنزل مقصود خواهد رسید؟ باید منتظر بود و به نظاره نشست. اما این نگرانی را نمی توان پنهان کرد که در این ایده ال گرایی عمر خیلی از تلاشگران حقیقی تئاتر کفاف نخواهد داد.
دیدگاهتان را بنویسید