عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن…
قزوین مهد ادبیات طنز در کشور است، درخشش نامهایی مانند « »، «علیاکبر دهخدا» و «نسیم شمال» در تاریخ ادبیات که همگی یا اهل قزوین بودهاند و یا اصالتی قزوینی داشتهاند، گواه این ادعاست که هر زمان نام طنز در ادبیات به میان بیاید، در ناخودآگاه مخاطب نام شاعران و نویسندگان قزوین نقش خواهد بست.
به گزارش پیام شهر؛ از میان جانداران، تنها انسان قادر به خنده است. این جمله را ارسطو گفته و بعدها برگسون فیلسوف فرانسوی آن را به این شکل تکمیل کرده که هرچیز خندهانگیز هم تنها در قلمرو آدمی است که خندهانگیز شده است.
ارسطو بهطورکلی گونههای ادبی را شامل؛ حماسی، تراژدی و کمدی میداند. درباره مفهوم کمدی باید گفت در کمدی قهرمانها فروتر از واقعیت مطرح میشوند؛ خلاف تراژدی که قهرمانان فراتر از واقعیت هستند. کمدی چه در شعر، چه در نثر و چه در نمایش زیرمجموعههایی دارد که عبارت است از؛ طنز، هزل و هجو. طنز خود زیرمجموعههایی را شامل میشود که عبارت است از؛ لطیفه، ظریفه، مطایبه، بذله، شوخی، تعریض و نقیضه طنز. البته هزل و هجو نیز زیرمجموعههایی دارد که پرداختن به تمامی آنها در این مجال نمیگنجد.
طنز و زیرمجموعههای آن برای قلقلک دادن اشخاص فرزانه و فرهیخته و کسانی است که سواد ادبی بیشتری دارند و در راستای آگاه کردن شادمانه آنها از یک موضوع خاص صورت میگیرد.
قصه طنزپردازی مردمان قزوین قصه امروز و دیروز نیست؛ از قرن هشتم هجری قمری زمانی که «عبید زاکانی» از سرزمین قزوین برخاست، تا روزگار معاصر که بزرگانی مانند «علیاکبر دهخدا» و «سید اشرفالدین حسینی» معروف «به نسیم شمال» و این اواخر «سیدجواد مجابی»، در قزوین به طنازی مشغول بودهاند، طنز در قزوین یکی از محورهای مهم ادبیات محسوب شده است.
طنزپردازی مختص شاعران و نویسندگان نیست
نکته قابل توجه اینکه این طور نبوده و نیست که طنزپردازی مختص شاعران و نویسندگان دیار مینودری باشد بلکه طنز با زندگی مردم قزوین عجین شده است، اما در این نوشتار تنها به مقوله طنز در ادبیات قزوین با محوریت عبید و دهخدا خواهیم پرداخت.
در دوره سوم مجله سخن میخوانیم: با اینکه نام عبید زاکانی در ایران به هزالی و هجاگویی مترادف شده و همین شهرت، ارزش واقعی آثار گرانبهای طنزآمیزش را از نظرها دور کرده؛ اما باید بدانیم که مطایبات عبید هزل و یاوه نیست و برای تفریح خاطر مردمان کوتهنظر و لاابالی نوشته نشده است، بلکه هر بیت وی و سطر آن کنایهای تند و نیشی دردناک به اجتماع زمان اوست و تازیانهای است که از سر خشم و تأثر بر سر زمان مینوازد؛ پس از عبید، دیگر آن نقد و استهزای تند اجتماعی را نمیبینیم تا اینکه به دوره مشروطه میرسیم.
علیرضا فولادی، شاعر، پژوهشگر و طنزنویس ایرانی درباره عبید میگوید: عبید زاکانی طنزپردازی را به طور تخصصی پی گرفت و از این جهت در ادبیات فارسی مقام مؤسس دارد. با این حال، طنز عبید همچنان به مرزبندی میان اخلاق و غیراخلاق پایبند نیست. مطالعات نشان میدهد که او با نگاه تخصصی به طنز، از گونههای حرفهای آن مانند حکایت و لغتنامه و شعر سود جسته است و هر کدام از این گونهها در کار او ویژگیهای فنی خود را دارند که چراغ راه طنزنویسان بعدی قرار گرفته است. همچنین طنزهای وی، به لحاظ موضوعی بیشتر درباره مسائل اجتماعی و اخلاقی و هر کدام با موضوعات ریزتر پدید آمدهاند که رویکرد فکری عبید را به منزله اصلاحگر جامعه زمان خویش نشان میدهد.
عبید با طنز منثور شناخته میشود
وی ادامه میدهد: عبید با طنز منثور شناخته میشود؛ هرچند او طنز منظوم هم دارد و «موش و گربه» او در این زمینه مشهور است، ولی باید در نظر داشت که به جز موش و گربه طنزهایی که عبید را به شهرت رساند، طنزهای منثور اوست. یکی از ژانرهای خیلی مهم در طنز منثور عبید ژانر «حکایتنامه» است، حکایتنامه سابقه زیادی در ادب فارسی دارد، منتهی حکایتنامههای ادب فارسی معمولاً موضوعی هستند مثل موضوع اخلاق یا کلیله و دمنه، اما عبید فقط با نظر به هزل بودن حکایات دو حکایتنامه تحت عنوان «رساله دلگشا» نوشته و در لطایفش قرار داده است که در واقع خندهانگیزترین بخشهای طنز عبید است. موضوع این حکایتنامهها که یکی فارسی و یکی ترجمه عربی به فارسی است، اخلاقی و اجتماعی است ولی گاهی سیاسی و گاهی هم فرهنگی میشود. عبید در مقدمه «رساله دلگشا» خیلی آگاهانه بیان میکند که هزل در سخن، مثل نمک در طعام است.
این طنزپرداز بیان میکند: از ژانرهای دیگری که در طنزهای منثور عبید میگنجد ژانر «نامهنگاری» است که عبید به این ژانر هم با شگرد طنزآمیز نقیضه پرداخته کرده است. اوج طنزهای منثور عبید کتاب «اخلاقالاشراف» اوست. در میان طنزهای منثور عبید، ژانر دیگری به نام «فالنامه» وجود دارد، فالنامه یک ژانر نثر است که فالهای مختلف را در آن میآورند. عبید در فالنامه هم همین بحث نقیضهسازی از فالها را دارد و به نوعی باورهای خرافی مردم را توسط فالنامهها مورد انتقاد قرار میدهد.
وی خاطرنشان میکند: بخش دوم طنزهای عبید، طنزهای منظوم اوست که مشهورترین آن منظومه «موش و گربه» است، اما فرقش با منظومههای قبلی این است که آن منظومهها در قالب مثنوی هستند؛ ولی منظومه «موش و گربه» عبید در قالب قصیده سروده شده و یک قصیده روایی بلند و البته با مایه طنز است که جانوران در آن نقش دارند. تفاوت ویژهای که «موش و گربه» با دیگر آثار عبید دارد، این است که در اینجا عبید سیاسی شده است.
نام دهخدا همیشه با «چرند پرند» همراه است
یکی دیگر از مهمترین شاعران و نویسندگان طنز در قزوین، علامه علی اکبر دهخداست. نام دهخدا همیشه با «چرند پرند» و روزنامه صور اسرافیل همراه بوده است. این روزنامه انتقادی-سیاسی پرچمدار مبارزه بر ضد خرافات و بیدادگری بود. صور اسرافیل همراه با سادهنویسی و طنازی با دزدی، دغلکاری، ریا و خودکامگی ستیز داشت و از فقرا، مظلومان، کشاورزان و کارگران پشتیبانی میکرد. این روزنامه با همکاری میرزا جهانگیرخان شیرازی، قاسم صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا منتشر میشد.
نویسنده اصلی صور اسرافیل، میرزا علیاکبر خان قزوینی معروف به دهخدا یا «دخو» بود و در زیر برخی مقالات غالباً امضاهایی که قطعاً مستعار بوده آمده است، نامهایی مانند؛ دخو، خرمگس، جغد، روزنومهچی، خادمالفقرا، دخوعلی، برهنه خوشحال. یک اسم واقعی نیز به نام ع.ا دهخدا در زیر برخی مقالات نوشته میشد.
طنز اجتماعی در «چرند پرند»
قطعههای طنزآمیزی که دهخدا با الهام گرفتن از رویدادهای زندگانی روزانه و به قصد ویران کردن خانه بیداد و تعصب تحت عنوان «چرند و پرند» نوشته از سطح مقاله روزنامهای فراتر رفته و جزو آثار هنری ناب محسوب میشود. دهخدا در چرند پرند توانسته است به آفرینش اثر ادبی بپردازد و روزگار خود را آینگی کند. چرند پرند درواقع یک اثر ادبی طنزآمیز است که در آن شوخی، لطیفه، بذلهگویی، استهزا و حتی دشنامگویی نیز هست ولی جوهر بنیادی آن طنز و البته طنز اجتماعی است.
دهخدا با امضای مستعار دخو به زبان مردم کوچه و بازار و با طنزی نیشدار، مسائل اجتماعی را با بیانی چند پهلو مورد بحث و نقد قرار میدهد. زبان ساده، بیان صریح درد دلهای مردم، افکار ترقیخواهانه و دشمنی بیآشتی با ستم از جمله ویژگی متون به دهخداست.
مضمون طنز دهخدا مضمون سیاسی روز و وضع طبقه محروم اجتماع است. دهخدا در متنش زندهترین تصویرها را ارائه میدهد، بهگونهای که خواننده میخندد، ولی هرگز علل موضوعات اجتماعی را نادیده نمیگیرد و این طنز پیش از آن که خنده آور باشد، گریه آور است، زیرا دهخدا آنگونه که دیگران به کار خنداندن میپردازند، با واقعیتها روبهرو نمیشود؛ او از دل شب سخن میگوید.
طنز میتواند روشنگری کند
بنا بر این گزارش؛ باوجود اینکه قزوین پیشینه غنی در زمینه ادبیات طنز دارد، اما در روزگار اکنون یا شاعران و نویسندگان جوان به سمت طنزپردازی حرکت نمیکنند و یا درصد بسیاری از جوانانی که طنزپرداز هستند، با آموزش ناقص یا عدم آموزش وارد طنز حرفهای شدهاند، در حالی که در طنزپردازی کسی موفق است که آموزش صددرصدی دیده باشد.
در زمینه ادبیات طنز قزوین به ویژه شعر طنز هرچند نامهایی چون مهدی مردانی، مهران حسینی، رضا طاهرخانی و برخی دیگر مطرح میشود، اما طنزی که بتواند در میان مردم جامعه نفوذ داشته باشد و آنطور که باید و شاید عمق مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی را به مردم نشان دهد، هنوز خلق نشده و یا بسیار اندک سروده شده است؛ در حالی که در شرایط امروز طنز بهترین روش برای بیان حرف مردم است و میتواند روشنگری کند.
دیدگاهتان را بنویسید