سازه شگفت انگیز غدیر!
پرویز بنی اردلان/کم قدر دانستن تن مادی جهان و حرمت را زیر پا گذاشتن و توجه واهی به نیازهای زودگذر مردمان معمولی، بی آن که بدانیم آدمی کجا و چطور بر هستی بیکران خلیفه شد و بر اشرافیت جهان استیلا یافت، بلای بزرگی بود که همچنان بر سر ما آورده و مدام می آورد، بی آنکه چشمان ما را از خواب هزار و اندی ساله بیدار کند و تلنگر دانایی باشد بر شناخت چاه، تا بر آن نیفتیم و به تباهی عمر نرسیم.
کاش بر خواب های شبانه فائق آییم و خاک را و بدن را تن خدا بیانگاریم، آنگاه این همه بی مهابا به آن ها یورش نمی بردیم. نمیدانستیم که زمین حرمت دارد، اگر رعایت حریمش را نکنیم، غبار می شود و چشم و حلق مان را پر می کند.
بدن حرمت دارد، اگر رعایتش نکنیم از هر روحی روی می گرداند، به یک تن ساده تبدیل می شود و رو به روی همه جهان معنوی ما قلدرانه می ایستد و همه دار و ندارمان را ویران می کند.
از عظمت واقعه غدیر هزار سال و اندی گذشته؛ نه واقعه که شاید تندری جهان بر افکن بر یک اتفاق بی تکرار که توانست بر جان جاری بشریت نور بپاشد و افق های تاریک پیش پای آدمی را به فانوس عقل و بینش و شعور و شور روشن کند.
هر چند که در همان روزگار، حرمت غدیر فراموش شد و اقتضائات زندگی تنانه مردم را از پاس داشت غدیر دور کرد. امروز هم برخی چون گذشتگان دور، غدیر را تنها از همان زوایه جهاز شتران و جمعیت انبوه از حج برگشته در برهوت بیابان های کعبه به وقت ساعت مقرر نظاره می کنند و سازه شگفت آن را نمی بینند. مراکز و موسسات فراوانی در جهان عهده دار نقش تولید معنا و معنویت غدیرند؛ مرتب اعلام می کنند تا به غدیر رنگ جان و جاه بپاشند تا به مسوولیت های معنوی عالمان دین عمل کرده باشند. تمام کوچه و خیابان شهرها و برنامههای رادیو و تلویزیون و مطبوعات و بازار نشر همه و همه به این مهم اختصاص یافته است؛ اما تا غدیر راستین بسیار فاصله داریم.
گاهی احساس می کنم در موقعیتی نیستیم که محصولات این تفکر را بیهوده مصرف کنیم؛ جامعه امروز غدیر را مصرف نمی کند هر چند که پیام غدیر را می خواند، ولی بر آن آگاهی ندارد. غدیر کم تولید کرد، کمتر مصرف شد و بسیار قلیل توصیف شد وگرنه جامعه باید غدیر را می فهمید؛ اما غدیر در انبار ماند و فرسوده شد! نیازهای بشر به نان، به سلامتی، به شادی، به سکونت گاه گرم حتی به تنفس ساده، اصل و متن خوانده شد و غدیر به حاشیه رفت. حال می بینیم آنچه ثانوی بود، چگونه گریبانمان را گرفت و از اصالت غدیر بزرگ دورمان کرد. نه گریبان ما زندگان بلکه گریبان یک تاریخ و یک فرهنگ را و همه دار و ندار تاریخی مان را گرفت.
و اکنون این سوال بزرگ رویا روی ماست که اساسا غدیر را کجا و چطور باید می شناختیم که در این شناخت کوتاهی کردیم؟
جایگاه غدیر در منطق این همه معنویت کجا بود که ندیدیم؟
جهان و تن آسایی مردمان در فراق غدیر این گونه نشان مان می دهد که گویا آدمیان جهان به انتقام برخاسته اند تا ثانویات جهان را بر اصالت ها حاکم کنند و متن را از حاشیه برهانند وگرنه غدیر که آیه اِکمال بخشی از آیه سوم سوره مائده در مورد آن نازل شده و پروردگار متعال در آن، از کاملشدن دین اسلام سخن گفته است، سازه ای است بلند و با عظمت که در هر کجای تاریخ که بایستیم می شود آن را دید.
در خاتمه چه زیباست که یادی کنیم از شهید مرتضی مطهری که چه زیبا درباره تفاوت بین «اکمال» و «اتمام» گفته است: «اتمام» در جایی است که چیزی قبلا ناقص بوده؛ ولی در «اکمال» ممکن است چیزی ظاهرش درست و تمام بوده، ولی چون آثار مورد انتظار را ندارد، کامل نباشد.
در آیه اکمال، دستور نصب امام علی(ع) به امامت، هم جزئی از دین و تمامکننده آن بود و هم موجب کمال سایر اجزای دین شد؛ زیرا روح دین، ولایت و امامت است.
«پیام شهر» سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت مولی الموحدین آقا امیرالمومنین علی علیه السلام را به شیعیان و پیروان راستین ولایت تهنیت می گوید.
دیدگاهتان را بنویسید