دنیای سنگین سکوت

گرانی وسایل کمک توانبخشی، نبود رابط زبان اشاره در دانشگاه‌ها و ادارات، بی‌میلی کارفرمایان برای استخدام، موانع ازدواج و ناآشنایی عموم مردم به زبان اشاره؛ این‌ها فهرست ثابتی از مشکلات ناشنوایان است، بی‌آنکه در این سال ها چیزی از تعداد آن‌ها کاسته شده باشد‌؛ اما موارد اضافه شده تا دلتان بخواهد هست! ناراحتی‌ روحی در نتیجه فقدان درآمد، سرخوردگی اجتماعی در اثر خط خوردن از لیست گزینش در همه دستگاه‌ها، انزوا و تنهایی به دلیل بی‌اعتنایی جامعه در ایجاد راه‌های ارتباطی با و برای ناشنوایان، عدم توانایی در ادامه تحصیل، ناتوانی در احراز جايگاه‌های مناسب شغلی و اجتماعی و... اما «عدم پذیرش» بزرگ‌ترین دغدغه ای است که ناشنوایان با آن مواجه‌اند‌.
اشتراک گذاری
02 آبان 1401
114 بازدید
کد مطلب : 780

رویا بابائی- خبرنگار حوزه معلولین/سکوت ما نباید در بینایی دیگران اثر بگذارد اما گذاشته. ما را نمی‌‌بینند. استخداممان نمی‌کنند. قبولمان ندارند. طبق تحقیقات ناشنوایان بالاترین تمرکز و بیشترین راندمان کاری را دارند اما چه کسی این را باور می‌کند؟ هیچ جای جامعه ما را نمی‌پذیرند، کاری می‌کنند معلولیت ما روی همه ابعاد زندگی‌مان اثر بگذارد، سپس از آن درد لاعلاجی می‌سازند که درمانش از عهده کسی برنیاید؛ در حالیکه ناشنوا فقط نمی‌شنود، اما بدنی کاملا تندرست دارد.

این‌ها را روی کاغذ برایم نوشته اما همزمان که دستخطش را می‌خوانم با هیجان دست‌هایش را در هوا تکان می‌دهد و حرف‌هایش را با زبان اشاره دوباره برایم تکرار می‌کند.

در حالی که از ندانستن این زبان احساس شرمندگی می‌کنم با صدایی نامفهوم می‌گوید: خانم، خانم؟ نگاهش می‌کنم، به کاغذ اشاره می‌کند، کاغذ را به دستش می‌دهم، روی آن می‌نویسد: دلم می‌خواهد ازدواج کنم. راستش ته قلبم کسی را هم دوست دارم اما چون شغل و درآمد ندارم خجالت می‌کشم به خانواده‌ام بگویم.

این‌بار وقتی دستخطش را می‌خوانم، سکوت می‌کند‌. دست‌هایش را تکان تکان نمی‌دهد، فقط سرخ می‌شود و من در چشم‌هایش شور عشق و طغیان شرمندگی را می‌بینم‌.

این شرح مختصری از زندگی محمد است؛ جوانی ۲۹ ساله‌، کم‌شنوا و خسته انواع تبعیض‌های اجتماعی که به قول خودش بینابین سکوت و صداهای نامفهوم زندگی می‌کند.

 

«عدم پذیرش» در صدر مشکلات ناشنوایان 

نهم مهرماه هرسال روز جهانی ناشنوایان است؛ این مناسبت بهانه‌ای است برای توجه مسوولان و دولت‌ها به این گروه؛ توجهی که در جامعه ما تحکم تقویم است؛ گیرا نیست و تغییری در واقعیت زندگی آنان ایجاد نمی‌کند‌.

گرانی وسایل کمک توانبخشی، نبود رابط زبان اشاره در دانشگاه‌ها و ادارات، بی‌میلی کارفرمایان برای استخدام، موانع ازدواج و ناآشنایی عموم مردم به زبان اشاره؛ این‌ها فهرست ثابتی از مشکلات ناشنوایان است، بی‌آنکه در این سال ها چیزی از تعداد آن‌ها کاسته شده باشد‌؛ اما موارد اضافه شده تا دلتان بخواهد هست! ناراحتی‌ روحی در نتیجه فقدان درآمد، سرخوردگی اجتماعی در اثر خط خوردن از لیست گزینش در همه دستگاه‌ها، انزوا و تنهایی به دلیل بی‌اعتنایی جامعه در ایجاد راه‌های ارتباطی با و برای ناشنوایان، عدم توانایی در ادامه تحصیل، ناتوانی در احراز جایگاه‌های مناسب شغلی و اجتماعی و… اما «عدم پذیرش» بزرگ‌ترین دغدغه ای است که ناشنوایان با آن مواجه‌اند‌.

یک متخصص توانبخشی در این‌باره می‌گوید: اغلب مشکلات ناشنوایان ریشه در اصل پذیرش و عدم پذیرش معلولیت‌شان دارد.

وی بیان می‌کند: زبان اشاره می‌تواند هوش هیجانی نوزاد را افزایش دهد اما پیش از آن،‌ پذیرش خانواده مهم است؛ وقتی خانواده ناشنوایی فرزندش را نپذیرد، طبیعتاً کودک را دور از آموزش نگه‌می‌دارد.

فاطمه فرهمند تصریح می‌کند: در جامعه نیز عدم پذیرش و انکار وجود جمعیت قابل توجه ناشنوایان، موجب فقدان توجه‌ و شناخت نیازها و استعدادهای آنان شده و برای همین است که می‌بینیم دستگاه‌ها، نهادها، دانشگاه‌ها، مراکز درمانی و… در مواجهه با مراجعین ناشنوا هیچگونه آمادگی ندارند‌.

به گفته این روانشناس؛ زمانی‌که جامعه ناشنوایان را انکار می‌کند یا وجودشان را جدی نمی‌گیرد اصلاحات اثربخشی در زندگی آنان صورت نمی‌‌دهد، در حالی که جامعه هر روز باید با انعطاف و اصلاح احترام خود را به این طیف نشان دهد‌.

قزوین مهد بیشترین تعداد ناشنوا

بیش از ۵ هزار فرد ناشنوا و کم‌شنوا در استان قزوین شناسایی شده‌اند؛ این سخنی است که مدیرکل سابق بهزیستی قزوین گفته و معاون توانبخشی این اداره کل بر‌ وجود بیشترین آمار معلولیت شنوایی در شهرستان قزوین صحه گذاشته است‌.

به عبارت دیگر در استان قزوین از هر هزار کودک متولد شده، ۵ کودک کم‌شنوا یا ناشنوا تشخیص داده شده‌اند اما باید دید بهزیستی استان برای پیشگیری از تولد کودکان با اختلالات شنوایی اقدامی داشته است؟

یکی از مدیران میانی بهزیستی قزوین در پاسخ به این سوال می‌گوید: اقدامات بهزیستی در این زمینه چیزی بیشتر از غربالگری پس از تولد و ارجاع موارد مشکل‌دار به مراجع تخصصی نیست‌. به‌عبارت دیگر، این مسأله با وجود دربرگیری بالا و با اینکه قزوین را به یکی از شهرهای دارای بیشترین متولد و بالاترین جمعیت دارای اختلالات شنوایی تبدیل کرده، اما هنوز نتوانسته به یکی از مسائل استراتژیک در سطح استان تبدیل و توجه کشوری را به خود جلب کند‌.

وی تصریح می‌کند: غربالگری اقدام بسیار موثری است اما فقط قادر به تشخیص اختلال شنوایی پس از تولد است‌، در حالی که مشکل اصلی امروز ما شناسایی‌ اختلالات‌ شنوایی قبل از تولد و دوره جنینی است که محدودیت‌های غربالگری در دوران بارداری، بالا بودن هزینه‌های غربال، عدم حمایت اغلب بیمه‌ها از این هزینه‌ها و همچنین سختی تشخیص اختلال شنوایی در دوره جنینی، امکان آن را دشوار می‌کند‌.

او که نخواست نامش ذکر شود، همچنین با بیان اینکه تشخیص بهنگام اختلال شنوایی، مراحل درمان و توانبخشی را موثرتر می‌کند، می‌افزاید: با این حال تولد۵ کودک دارای مشکل شنوایی در هزار تولد، رقم قابل اعتنایی است و توجه به آن باید در لیست مهم‌ترین اولویت‌های استان قرار گیرد‌.

او می‌گوید: واجدین شرایط کاشت حلزون گوش هم مورد حمایت قرار می‌گیرند و از ۵۰ میلیون تومان هزینه جراحی فقط ۶ میلیون تومان به عهده خانواده است.

زبان اشاره سلیقه‌ای

مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران هم در این خصوص می‌گوید: آن‌ چه در رسانه های جمعی و جامعه به‌ عنوان زبان اشاره دیده می‌شود، همان زبان فارسی است که فقط با اشاره به‌نمایش درمی‌آید.

اکرم سلیمی، زبان اشاره مرسوم در صدا وسیما را سلیقه‌ای می داند و می‌افزاید: زبان اشاره در ایران یک ساختار مشخص ندارد؛ مترجم‌های ناشنوایان در تلویزیون همان زبان فارسی را اشاره می‌کنند، در حالی‌ که این زبان ساختار خودش را دارد و باید پیگیری شود تا همه فقط از یک زبان اشاره رسمی و ثبت شده استفاده کنند و کسی سلیقه‌ای رفتار نکند.

به گفته وی؛ در بندهای مختلف کنوانسیون حمایت از معلولین، به زبان اشاره ناشنوایان اشاره و تصریح شده که خود ناشنوا حق دارد انتخاب کند که به کمک «زبان اشاره» آموزش ببیند یا به‌ صورت «لب‌خوانی و نوشتاری»، این انتخاب به عهده فرد ناشنوا است؛ شنواها نمی‌توانند این را الزام کنند؛ ایران هم این کنوانسیون را پذیرفته است اما در عمل اثری از آن نیست.

تبعیض‌‌های قانونی

سال‌هاست شاهد وجود بحران بیکاری در بین ناشنوایان هستیم در حالی که این افراد به‌ جز شنوایی مشکل دیگری ندارند؛ دولت موظف است زمینه اشتغال همه شهروندان را فراهم کند و سهم اشتغال ناشنوایان را نیز به آنها بدهد اما چنین چیزی هنوز محقق نشده و می‌توان گفت مسوولان برابری عملی فرصت‌ اشتغال را از آنان دریغ کرده و عدالت را بر هم زده‌اند‌.

همچنین طبق بند ۶ماده بیست قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، نابینایی، ناشنوایی و ناگویایی مانع ثبت‌نام در انتخابات مجلس شناخته شده، این درحالی است که نابینا با کمک یک منشی و ناشنوا با کمک یک رابط زبان اشاره قادر خواهد بود که از عهده وظایف نمایندگی خود برآید.

بحران وابستگی به مستمری

بر اساس گفته مدیر کل بهزیستی استان؛ از بیش از ۵ هزار فرد ناشنوا و کم‌شنوای قزوینی، بیش از ۴ هزار نفر از بهزیستی مستمری می‌گیرند؛ این رقم، فراوانی بیکاری را در میان قشر ناشنوا نشان می‌دهد و اثبات می‌کند که بحران بیکاری در این گروه جدی است، در حالی که اغلب افراد ناشنوا به جز شنوایی مشکل دیگری نداشته و قادر به کار کردن هستند.

همچنین شمار زیادی از آنها را می‌توان با آموزش، مهارت آموخت و روانه بازار کار کرد، اما چرا این جمعیت چندین هزار نفره وابسته به مستمری اندک سازمان بهزیستی باقیمانده‌اند و هیچ گامی برای رفع این وابستگی محدود کننده آنها برداشته نمی‌شود سوالی است که مسوولان مربوطه باید به آن پاسخ دهند!

ایمان به نیروی عشق‌

محمد با نوشتن و البته همراهی برادرش می‌گوید: ناشنوایی نباید موجب محرومیت شود؛ ما نیازی به دلسوزی نداریم اما نیاز به شنیده شدن چرا؛ خیلی از ناشنوایان تحصیلات دانشگاهی دارند با این ‌حال جامعه شناختی از توانایی آنها ندارد.

محمد می‌گوید: کسی حواسش نیست وقتی به یک ناشنوا شغل نمی‌دهند، همزمان او‌ را از ازدواج و تشکیل خانواده، از داشتن استقلال، اعتماد به نفس و… نیز محروم می‌کنند‌ و این انسانی نیست‌.

او آخرین جمله‌اش را روی کاغذ چنین می‌نویسد: «با وجود تمام مشکلات، من به قدرت نیروی عشق ایمان‌ دارم‌.» کاغذ را به دستم می‌دهد و در حالی که امید در نگاهش موج می‌زند، بدرود می‌گوید و می‌رود ‌…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *