از من گریز تا در بلا نیفتی!
حیدر ولیزاده/ چشمانم ناگهان بازمیشود، ساعت را نگاه میکنم، نزدیک اذان صبح است، گویا خواب از چشمانم قهر کرده؛ غلتیدن به پهلوی راست و چپ هم جواب نمیدهد، ناگهان تصمیم میگیرم به جای تلاش بیثمر برای خواب ۲ ساعته، بروم بیرون و قدم بزنم. هنوز خورشید بیدار نشده از خانه خارج میشوم، از خیابانها که کمکم خبر از آغاز یک روز دیگر میدهند میگذرم تا از کوچه پس کوچهها عبور کنم و بیشتر با خلوت شهر خیالم را گره بزنم.
زمان زیادی از پیادهروی نگذشته، تقلای خانمی بین ماندن و رفتن بر سر کوچه نظر مرا جلب میکند. ناگهان نگاهش به من میافتد: آقا! آقا! تو را خدا کمکم کنید، ترس و دلهرهاش را که میبینم، فی الفور به سمتش میروم؛ شاید خطری جانش را تهدید میکند. در چند ثانیه ذهنم همه جا میرود! نکند انسانی چاقو به دست باشد که دنبال خفتگیری است؟ نکند کودکی داشته و دچار سانحه شده است؟ اما جلوتر که میروم چشمانم میافتد به سیاه و سپیدی چهار سگ گارد گرفته که گویا اول صبحی قصد حمله دارند.
میگویم نترس! خانم را همراهی میکنم تا سر خیابان برود؛ با صدای لرزان میگوید: من هر روز این ساعت، سرکار میروم و این دلهره با من همراه است که باز سر و کله این سگها پیدا شود! چند بار فرار کردم که دنبالم افتادند، شانس آوردم که آسیبی به من نرساندند. از منطقه خطر دور میشویم، تشکر میکند و میرود اما من هنوز فرصت پیادهروی دارم.
آفتاب کمکم خودنمایی میکند؛ منِ خواب پریده به خانه بازمیگردم، کیفم را برداشته و سریع سوار تاکسی میشوم تا راهی محل کارم شوم. طبق عادت معمول دست به گوشی میبرم و اینترنت را روشن میکنم تا گشتی در آفاق و انفس زده باشم! بعد از کمی مرور صفحات، خبری میبینم که دگرگونم میکند؛ ” کودک ۴ سالهای که از ناحیه گردن مورد حمله چند قلاده سگ ولگرد قرار گرفته بود، بهدلیل شدت جراحات جان خود را از دست داد.”
دلم آشوب میشود و تمامی اتفاقات صبح با خبر تلخ و ناگوار منتشره در فضای مجازی به سرم آوار می شود و به افکارم حمله میکند! گاهی یاد والدین کودک میافتم و گاهی یاد کودک بیدفاعی که از دست سگهای ولگرد چه کشیده است؟ و یاد کسانی که از سفره پهن کردنشان برای سگ های ولگرد در همین فضای مجازی فیلم میگذارند تا با خودنمایی فالوور جذب کنند. میگویم؛ راستی امروز که این خبر را میببینند چه خواهند کرد؟ آیا باز خواهند گفت این سگها بیآزار هستند؟
من که سابقه زیادی از درگیری با این سگها داشتهام و نمونههای فراوانی از حمله به مردم را دیدهام، با خود فکر می کنم که قطعاً اگر تدبیری اندیشیده نشود بهزودی قربانیان سگها بیشتر خواهند شد و این حوادث دامن بسیاری از ما را خواهد گرفت، اما راهحل این مشکل چیست؟ چه کسی یا چه کسانی مقصرند؟ چطور میتوان مانند بسیاری از کشورها بر این مشکل فائق آمد؟! تصمیم میگیرم با گزارشی به این کنجکاوی خود پاسخ دهم که شاید پاسخی برای کنجکاوی بسیاری افراد هم باشد.
- سگ ولگرد ۲۵ میلیون خسارت به من وارد کرد!
اول باید به سراغ مردم بروم تا به برآیندی از نظرات آنها در مورد این سگها که با زندگی آنها پیوند خورده است برسم. هدف اولم کسانی هستند که به اصطلاح حامی این حیواناتند و در این سالها نیز در برابر ساماندهی سگهای پرسهزن، مقاومت عجیبی از خود نشان دادهاند، به گونهای که کلیپ آنها سوژه داغ رسانههای خارجنشین شده است! همان رسانهها که در کشورهای متبوعشان، غذا دادن به سگهای ولگرد از سوی مردم توجیهی ندارد و حتی جرم است! با پرسوجو متوجه میشوم در برخی از نقاط و مناطق شهر افرادی هستند که به این سگها غذا میرسانند؛ یک روز کامل گشت میزنم، سگ ولگرد گلهای زیاد نمیبینم، از حامیان آنها هم خبری نیست!
بالاخره روز دوم بعد از چند ساعت گشتزنی در یکی از مناطق شهر به مراد خود میرسم، تعدادی سگ بهصورت دستهجمعی از گرمای تابستان به سایه درختان پناه آوردهاند. از دور مشغول تماشا هستم تا شاید کسی بیایید و طعمهای را تقدیم این تنهای خسته کند. ساعتها گذشته است، سگها جابهجا میشوند و باز به همان محل که گویا به آن خو گرفتهاند باز میگردند و من کمکم مأیوس میشوم. ناگهان توقف اتومبیلی و هجوم سگها برای غذا توجه مرا جلب میکند. سگها نیمخیز میشوند و خانم و آقایی با دستانی پر از خودرو خارج می شوند، سگ ها در حالتی هستند که گویا به مطلوب خود رسیدهاند! تناولشان آغاز می شود. کمی منتظر میمانم تا این ابراز احساسات تمام شود و شور و شعف خدمت انسان به حیوان به انتها برسد و خانم و آقا از سگها فاصله بگیرند. بالاخره به پاهای خشک شده، تکانی میدهم و نزدیکتر میشوم و می پرسم؛ ببخشید! میتونم چند دقیقه وقت شما رو بگیریم، خبرنگار هستم.
میگویند در چه موردی؟ برای اینکه گارد نگیرند، میگویم همین حس ترحم و غذارسانی شما به این حیوانات زبان بسته! میگویند بله بفرمایید! میپرسم هدف شما از این اقدام و غذارسانی به سگها چیست؟
خانم فوری پاسخ میدهد: اینها موجودات باوفایی هستند و نباید به حال خود واگذار شوند و گرسنگی و تشنگی را تحمل کنند، لذا انسانیت ایجاب میکند به آنها رسیدگی شود، ما هم در زمانهای مختلف به آنها غذا میرسانیم و وظیفه شهرداری را انجام میدهیم.
میپرسم؛ امکان نگهداری یکی از این حیوانات برای شما وجود ندارد؟ آقا پاسخ میدهد نه! ما خودمان سگ خانگی داریم اما این سگها متعلق به محیط بیرون هستند و نمیتوان آنها را در محیط بسته و یا حتی حیاط نگهداری کرد؛ آزاد بودن آنها بهتر است.
میپرسم آزاد باشند، آزارشان به کسی نمیرسد؟ خانم میگوید نه! ما نشنیدهایم و بعید است که چنین حیوانات باوفایی قصد آزار کسی را داشته باشند؛ مگر اینکه مردم به اینها آزار و اذیت برسانند که از خود دفاع میکنند. تشکر و خداحافظی میکنم، میخواستم از آنها بپرسم؛ پس حتماً خبر کشته شدن کودک ۴ ساله را نشنیدهاید، که پشیمان میشوم!
به گشتوگذارم در شهر ادامه میدهم تا بیشتر از مردم در مورد سگهای ولگرد بپرسم. به محلهها و مکانهایی میروم که این حیوانات در حال پرسهزنی هستند. سعی میکنم با افرادی گفتوگو کنم که بیتوجه از کنار این سگها رد نمیشوند یا نگاه مهربانانه دارند و یا آغشته به ترس! در نقطهای از شهر بالاخره خانمی به همراه دختر خردسالش با کمی نگرانی از کنار یکی از این سگها گذر میکند، زود نزدیک میشوم و میپرسم نظر شما در مورد این سگهای بیصاحب چیست؟ خانم با حالت پریشان میگوید: هر روز که از اینجا گذر میکنیم، استرس دارم که نکند به خودم و خصوصاً به دخترم آسیب برسانند؛ از وقتی شنیدهام که کودکی بر اثر گازگرفتگی این سگها جان باخته است، هراسم بیشتر شده است و امیدوارم شهرداری هرچه سریعتر چارهای بیندیشد. خداحافظی میکنند و زود از محل دور میشوند.
باز منتظر میمانم تا فردی رد شود، این بار پسر جوانی میآید و با لبخند محبتآمیز سگها را پذیرایی میکند. نزدیک میشوم و باز سؤالم را تکرار میکنم. میگوید: ما انسان ها خودخواهیم؛ فقط به فکر خودمان هستیم، در حالی که اینها هم موجود زنده هستند و باید آزاد باشند؛ اما به نظرم باید این سگها عقیم شوند تا جمعیت آنها کنترل شود و نباید امحا شوند در این صورت ما هم بهراحتی میتوانیم به این حیوانات غذا بدهیم؛ شهرداری باید این کار را بکند.
هوا گرمتر شده است و من همچنان منتظر نفر بعدی هستم. هر چه منتظر میمانم کسی بر این کوی گذر نمیکند تا به این سگها واکنشی نشان دهد. دست روی بخت و اقبال میگذارم و در مقابل مرد میانسالی ظاهر میشوم. آقا ببخشید! من خبرنگار هستم، نظر شما در مورد این سگهای ولگرد چیست؟ در چشم برهم زدنی شروع میکند و میگوید: متنفرم و بیزار! یکبار وسط اتوبان یکی از این سگها باعث شد که تصادف کنم و ۲۵ میلیون خسارت به من وارد شود. این منطقه سگهای ولگرد فراوانی دارد، نه تنها من بلکه بیشتر مردم شاکی هستند. پسرم گاهی شبها میرود دوچرخهسواری اما این سگها دنبالش میافتند و اذیتش میکنند.
- افزایش درخواستها برای جمعآوری سگهای ولگرد
تقریباً تمامی نظرات مخالف و موافق را ثبت کرده بودم، از آنجا که نوک پیکان نقدها به سمت شهرداری بود، ابتدا تصمیم میگیرم سراغ مدیر سامانه ۱۳۷ شهرداری بروم تا از میزان شکایتها و گزارشهای مردمی در مورد سگهای ولگرد آگاه شوم.
مهدی کوزهگرها مدیر سامانه ۱۳۷ شهرداری قزوین، سؤالم را اینچنین پاسخ میدهد: در سال ۱۳۹۹، بالغ بر ۶۹۸ مورد درخواست جمعآوری سگهای بلاصاحب در سامانه ۱۳۷ شهرداری ثبت شده و این تعداد در سال ۱۴۰۰ به ۷۱۴ درخواست رسیده است.
وی بیشترین درخواست جمعآوری سگها را مربوط به فصول سرد سال دانسته و عنوان میکند: از ابتدای سال جاری تاکنون ۲۱۳ درخواست جمعآوری ثبت شده است.
- دستورالعملهای قدیمی در کنترل سگهای ولگرد مؤثر نبوده است
پس از شنیدن سخنان مدیر سامانه ۱۳۷، به سراغ حسین عمویی رئیس سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین مسؤول ساماندهی این موضوع میروم. تماس میگیرم و برای مصاحبه درخواست وقت میکنم، میگوید همین امروز بیا.
همراه با عکاس فی الفور به محل مصاحبه میرویم اما به ترافیک میخوریم. کمی دیرتر از موعد مقرر میرسیم، با خودم میگویم؛ مبادا آقای عمویی رفته باشد!؟ پلهها را تند تند بالا میرویم اما خوشبختانه آقای عمویی در دفترش منتظر ماست. پس از احوالپرسی سریعتر سراغ گفتوگو میرویم و میپرسم آقای عمویی! شهرداری برای ساماندهی سگهای ولگرد چه کرده است و چه میکند؟
رئیس سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین به ما میگوید: تا قبل از سال ۱۳۸۷ موضوع سگهای ولگرد از طریق امحا کنترل میشد. پاییز سال ۸۷ سازمان شهرداریها دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای ولگرد را به تمام شهرداری های کشور ابلاغ کرد و مراحل ساماندهی در آن ذکر شد.
وی ادامه داد: بر این اساس در نخستین مرحله، سگها باید زندهگیری شوند، در مرحله دوم معاینه و در مرحله سوم واکسیناسیون انجام شود. در مرحله چهارم نیز عقیمسازی یا مرگ با ترحم انجام میشود که بر عهده کارشناسان دامپزشکی است و مرحله پنجم پلاککوبی و ششم آزادسازی است.
عمویی اضافه میکند: شهرداری در اینکه سگی عقیم شود یا مرگ با ترحم داشته باشد، دخیل نیست و کارشناسان شبکه دامپزشکی در کمپ حضور پیدا میکنند و آنها تشخیص میدهند که این سگ با توجه به شرایط خود، باید عقیم شود یا مرگ با ترحم داشته باشد.
وی در ادامه به آمار ساماندهی سگهای ولگرد در شهر قزوین اشاره کرده و میگوید: بر اساس آمارهای موجود، در سال ۱۳۹۹ تعداد ۱۰۸۰ سگ زندهگیری شده است که از این تعداد ۶۳۵ عقیم و ۳۳۵ مرگ با ترحم داشتهاند. در سال ۱۴۰۰ به خصوص دو الی سه ماه آخر ۱۳۸۹ سگ زندهگیری شدند که از این تعداد ۸۳۴ عقیم و مابقی یعنی حدود ۵۵۵ مرگ با ترحم داشتند. دو ماه اول سال ۱۴۰۱ از ۱۵۹سگ، ۸۸ عقیم و ۷۱ مرگ با ترحم داشته است.
رئیس سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین از هزینههای سرسامآوراین اقدامات گفته و ادامه میدهد: به ازای هر عقیمسازی ۶۹۰هزار تومان و به ازای هر مرگ با ترحم ۳۲۰هزار تومان هزینه میشود؛ دولت باید در این زمینه ورود کند، چرا که تمام داروها از بازار آزاد تهیه میشوند و نه علوم پزشکی و نه شبکه دامپزشکی، دارویی در اختیار ما نمی گذارند.
عمویی با توجه به عدم بازدهی و هزینههای زیاد، این طرح را مؤثر نمیداند و تأکید میکند؛ با این دستورالعمل در کل شهرهای کشور، علاوه بر اینکه جمعیت سگها کنترل نشده بلکه افزایش هم پیدا کرده است.
این مسؤول میگوید: ما زمانی میتوانیم موفق شویم که همه با هم در تمام شهرها آن را انجام دهیم. اگر بتوانیم در خود روستاها مراکزی درست کنیم که عقیمسازی و مرگ با ترحم در آنها انجام شود، موفقیت بهتری حاصل میشود.
رئیس سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین با بیان اینکه هیچ دستورالعملی وجود ندارد که بعد از پلاککوبی سگها، آنها را کجا رها کنیم و زیستگاهی برای رهاسازی نداریم، میگوید: این سگها دوباره به طرف واحدهای مسکونی کشیده می شوند، چون مردم غذایشان را تأمین میکنند .
عمویی با گلایه از برخی از افراد میگوید: افرادی هستند که در برابر جمعآوری این سگها مزاحمت ایجاد میکنند و شرایط را برای همکارانمان سخت میکنند که این امر، بر مشکلات میافزاید؛ با وجود اینکه در دستورالعمل آمده است که متقاضی میتواند این سگها را برای نگهداری ببرد، اما به هیچ عنوان چنین اتفاقاتی نمیافتد و تنها نفرات اندکی بودند که برای تیمار سگها اقدام کردند.
- باید از استانداردها و نه دستورالعملها پیروی کنیم
سخنان عمویی، این باور را برای من بهوجود آورد که تمامی دستورالعملهای گذشته و کنونی ناقص و فاقد کارآیی لازم است. با خود میگویم مشکل از کجا آب میخورد و آیا در نهایت حل میشود؟ کشورهای دیگر چگونه این مشکل را حل کردهاند؟ قطعاً باید شخص بعدی مصاحبه کسی باشد که در این مورد به صورت اختصاصی پژوهش داشته و صاحبنظر باشد.
پس از پرسوجوی فراوان به نام سعید پوراسماعیل، مسوول نمایندگی فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ (FCI) در کشورمیرسم، کسی که سالها در این زمینه بهصورت میدانی تحقیق داشته و نه تنها از تجربه کشورهای دیگر آگاهی دارد، بلکه امروز تجارب خود را به بقیه کشورها نیز منتقل میکند. در کمتر از نیمروز قرار مصاحبهمان مهیا میشود و ما در دفتر ایشان حاضر میشویم. برخورد گرم و صمیمی و پر از انرژی ایشان ما را امیدوار به یک مصاحبه خوب میکند.
همان ابتدا موضوع گزارش را میگویم و میپرسم آقای پوراسماعیل! صحیحترین اقدام در برابر سگهای ولگرد چیست؟ یافتههای پژوهشی چه میگوید؟ تجربه کشورهای دیگر چیست؟
وی ترجیح میدهد که لفظ سگهای ولگرد را به کار نبرد و میگوید: بحث سگهای بلا صاحب و پرسهزن، تنها مشکل استان ما نیست و مشکل کشوری است. موضوع اصلی این است که برای حل آن باید به متخصص رجوع کرد. از ایران که بیرون بیاییم در آلمان، چین، ژاپن و روسیه اگر این مشکل پیش آمده بود، به کجا مراجعه میکردند؟
پور اسماعیل ادامه میدهد: متولی بحث سگ در تمام دنیا FCI یعنی فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ است؛ اولین فدراسیون حیوانات که سال ۱۹۱۱ در بلژیک تأسیس شد. این فدراسیون در رابطه با سگها کار تحقیقاتی انجام میدهد و حاصل آن را در اختیار اعضای خود که در سراسر دنیا هستند، قرار میدهد. یکی از این موضوعات بحث سگهای بلاصاحب و پرسهزن است، این سگها قاعدتاً خودشان به اختیار خودشان به محیط نیامدهاند و عدم برنامهریزی و عدم ایجاد طرحهای جامع، آنها را به کوچه، خیابان و محیطهای طبیعی و مراکز زیستمحیطی کشانده است.
وی عنوان میکند: حال اگر به کشورهایی که نام بردم مراجعه کنیم، جهت رفع معضل فوق باید به مؤسسه امور سگ آن کشور یا نماینده فدراسیون جهانی سگ در کشور مورد نظر مراجعه شود که طرحهای لازم در این مراکز برنامهریزی میشود و در اختیار مسؤولین ارگانهای ذیربط قرار میگیرد تا بر اساس متد روز دنیا بحث سگهای پرسهزن مدیریت شده و جمعیت آنها کنترل شود و گاهی حتی به صفر برسد.
مسوول نمایندگی فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ در کشور عنوان میکند: در ایران نه از استانداردهای روز دنیا بلکه از دستورالعملهای سازمانی استفاده میشود که تاکنون نتیجهای در پی نداشته است؛ در حالی که سگ مانند سایر موجودات است و باید بهصورت علمی و فنی با آن برخورد شود و هیچ احساسی چه مثبت و چه منفی کار را پیش نخواهد برد.
وی ادامه میدهد: در دنیا از ۴ استاندارد (AKC) آمریکا، (AKC)انگلیس،(CKC) کانادا و فدراسیون جهانی(FCI) برای کنترل این سگها استفاده میشود که حاصل تحقیقات علمی است؛ در کشور ما بحث عقیمسازی، نگهداری، ایجاد پناهگاهها، مرگ با ترحم و غیره مطرح میشود که فقط بخشی از این تحقیقات هستند.
- در کشورهای پیشرفته، غذارسانی به سگها ممنوع است!
پوراسماعیل با بیان اینکه امحا و عقیمسازی به تنهایی جمعیت این سگها را کنترل نمیکند، می افزاید: اگر در منطقهای سیصد سگ وجود داشته باشد و تعداد ۲۹۰ سگ عقیم و امحا شوند، سگهای باقیمانده با منابع زیادی در قلمرو خود روبهرو میشوند و زاد و ولد آنها را سرعت میبخشد.
وی در مورد مراحل ساماندهی سگهای ولگرد میگوید: نخستین اقدام ثبت آمار تمامی سگهای موجود است؛ در کشورهایی که در این زمینه حرفهای کار میکنند، نه تنها آمار تمام سگهایشان را دارند بلکه DNA آنها هم ثبت است.
پوراسماعیل ادامه میدهد: دومین اقدام این است که اجازه ندهیم تمامی افراد بتوانند از سگها توله بگیرند. در بسیاری از کشورها به راحتی نمیتوان از سگها توله گرفت و باید افراد متخصص این کار را انجام دهند چرا که تکثیر غیرعلمی بهدلیل اختلاط نژادها موجب تولید گونههایی با سوءرفتار میشود که زندگی انسانها و سایر حیوانات را تهدید میکند.
مسؤول نمایندگی فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ، اقدام بعدی را در نظر گرفتن زیستگاه برای سگهای موجود در حواشی شهرها میداند و میگوید: اسکان موقت سگهای بلاصاحب در یک محیط محصور و سپس غذارسانی به آنها موجب میشود که این حیوانات آن محیط را محل زندگی خود بدانند و پس از برداشتن موانع در قلمرو خود ماندگار شوند که با عقیمسازی میتوان جلوی زاد و ولد آنها را گرفت و منتظر ماند تا عمر طبیعی آنها به پایان برسد.
وی با تأکید به تجربه کشورهای موفق در این زمینه میگوید: در اسپانیا سگهای موجود در محیط زیست را جمعآوری میکنند و در صورت بلاصاحب بودن، سگها را بررسی جسمی و رفتاری و سپس طبقهبندی میکنند تا بر اساس مختصاتی که دارد اگر متقاضی داشت، سگ به وی داده شود اما در صورت نبود متقاضی سگ را با مرگ آرام از بین میبرند.
پور اسماعیل اضافه میکند: کشور مسلمان بوسنی و هرزگوین دو سال است که عنوان بهترین کنترلکننده و مدیریت سگهای پرسهزن را در تمام دنیا داشته است، دلیل آن هم تبعیت از استانداردهاست.
وی با انتقاد از رساندن غذا توسط مردم به سگهای پرسهزن میگوید: در کشورهایی که از اصول حرفهای تبعیت میکنند، غذارسانی به سگهای بیصاحب ممنوع است چرا که این سگها همیشه در انتظار غذارسانی خواهند بود و در صورتی که غذای آنها تأمین نشود، از خود سوء رفتار نشان خواهند داد.
وی بیان میکند: اساساً سگ باید برای انسان کار کند و خوشحال میشود که به یک انسان کمک کند، در صورتی که غذا دادن به این حیوان، چرخه را بر هم میزند و باعث میشود سگ ساختار طبیعی رفتاری خود را نداشته باشد و این ساختار غیرطبیعی که در مغز سگ ایجاد میشود، رفتار او را مختل میکند و مشکلات مختلفی را به همراه دارد که از جمله آن حمله به انسان است.
مسوول نمایندگی فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ، بر آگاهسازی مردمی تأکید دارد و میگوید: بهتر است بخشی از هزینههای مربوط به ساماندهی این سگها در جهت آگاهی سازی و فرهنگسازی صرف شود که شهرداری در این زمینه میتواند با دعوت از کارشناسان در جمع مردمی آگاهیهای لازم را به مردم بدهد .
پور اسماعیل با اعلام آمادگی، فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ برای همکاری با مسؤولان در مورد کنترل سگهای بیصاحب میگوید: استانداردهای جهانی میتواند به صورت پایلوت در استان قزوین اجرا شود که این امر در صورتی است که مسؤولان به این استانداردها اعتماد کنند و قطعاً شاهد کاهش چشمگیر سگهای ولگرد خواهیم بود.
- انتقال انواع بیماری عفونی از سگها به انسانها
تقریباً به جواب سؤالهای خود و بسیاری از مردم رسیدهام که چه باید کرد تا معضل سگهای ولگرد و یا بیصاحب برای همیشه حل شود؛ اما با خود میگویم که اگر ما برای این معضل از راهحلها استفاده نکنیم و مردم همکاری و همراهی لازم را نداشته باشند، در نهایت چه خطراتی جامعه انسانی را تهدید خواهد کرد؟ برای یافتن جواب این سؤالات بهترین راهکار را رفتن به سراغ یک کارشناس دامپزشک دانستم که به صورت تخصصی با این حیوانات آشنایی دارد.
عباس اسدی کارشناس دامپزشکی که سالهاست در این زمینه بهصورت تئوری و میدانی تحقیق میکند، به ما میگوید: بیماریهای زیادی ازسگهای ولگرد به انسان قابل انتقال است و مردم باید اطلاعات خود را در این زمینه زیاد کنند و احتیاطهای لازم را داشته باشند.
وی در خصوص بیماریهای قابل انتقال از سگ به انسان میگوید: این بیماریها میتوانند شامل؛ بیماریهای عفونی، ویروسی و آسیبهای روحی و روانی باشند. بیماریهای عفونی قابل انتقال از طریق ایجاد گزش، خارش، لیسیدن و بزاق آلوده سگ رخ میدهد. مهمترین بیماری ویروسی، هاری است. بیماریهای عفونی از طریق مدفوع سگ نیز میتواند به انسان منتقل شود. بیماریهای باکتریایی همچون کمپیلوباکتر، سالمونلوز و اشرشیا کلای، بیماری هایی هستند که از طریق مدفوع سگ به انسان منتقل میشوند.
وی ادامه میدهد: بیماریهای انگلی نیز ممکن است رخ دهد؛ در روده این حیوان انواع کرم های گرد و قلابدار وجود دارد و سبب اسهال، استفراغ و کاهش وزن میشوند که اقدامات پیشگیری از آسیب و یا ابتلای انسان به بیماریهای عفونی در اثر مواجهه با سگ را باید انجام داد.
- افزایش سگهای ولگرد، تهدید جدی برای حیات وحش است
حال که با خطرات فراوان سگهای ولگرد برای انسانها آگاه شدم، با خود میگویم بدون تردید افزایش بیرویه سگهای ولگرد و ازدیاد آنها تنها به جامعه انسانی و انسانها لطمه نمیزند، بلکه این موجودات، جزئی از محیط زیست هستند و با دیگر حیوانات نیز تعامل دارند و حیات آنها را نیز به مخاطره میاندازد، لذا تصمیم میگیرم برای مصاحبه به سراغ یک کارشناس ارشد محیط زیست بروم.
شیما شاهینفر در این گزارش ما را همراهی میکند و با انتقاد از رفتارهای احساسی و غیرمنطقی برخی از گروههای به ظاهر حامی محیط زیست و همچنین سوءمدیریت پسماند، میگوید: غذارسانی به این حیوانات، جلوگیری از اقدامات بهداشتی و کنترلی و تأمین امنیت آنها در محیط شهر، امکان زاد و ولد آنها را در شهر فراهم میکند.
وی اضافه میکند: در نهایت ما با انفجار جمعیتی این گونهها مواجه شدهایم که پیامدهای منفی زیادی از جمله تهدید جدی حیات وحش، تخریب اکوسیستم، دستاندازی به زیستبوم گونههای کمیاب، حمله به گونههای کمیاب و حیوانات کوچک و گاهی کشتن آنها، حمله به انسان و شیوع بیماریهای خطرناک از جمله هاری را به همراه دارد.
وی ادامه میدهد: در حمایت از محیط زیست، تنها با برقراری تعادل منطقی بین همه اجزای آن امکانپذیر است و انسان و گونههای جانوری، هر کدام سهمی دراین چرخه دارند که نمیتوان این سهم را در اختیار جزء دیگر قرار داد، از این رو، چه در مورد سگهای ولگرد و چه در مورد گربهها و غیره، باید رفتاری متعادل در پیش گرفت و اخلاق زیست محیطی را با تعصبات بیجا اشتباه نگرفت.
این کارشناس محیط زیست با انتقاد از اقدامات ضربتی و تهییج احساسات و همچنین رها کردن این سگها به حال خود از سوی مسوولان میگوید: برای رفع این معضل باید برنامهریزی کلان در سطح کشور صورت بگیرد و همه شهرها ملزم به اعمال این برنامه در تصمیمگیریهای خود باشند؛ در این برنامهریزی باید همه پیوستهای زیست محیطی، بهداشتی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی لحاظ شود و با رویکردی پایدار مبتنی بر حفظ بقای اکوسیستم در این زمینه، راهبردها، وظایف و تکالیف معین و اجرا شود که این راهبردها میتواند شامل عقیمسازی، واکسیناسیون، ممنوعیت غذارسانی به این حیوانات و مدیریت بهینه پسماندها باشد.
روز چهارم و پایانی گزارش به انتهای خود رسید و تقریباً به جواب تمام سؤالات خود رسیدهام. بهنظر میرسد اگر بخواهیم سگهای ولگرد و یا بیصاحب را کنترل کرده و جمعیت آنها را کاهش دهیم، باید به سراغ یافتههای علمی و تجربیات سایر کشورها برویم. بر این اساس ما نیازمند اقدامات جامع، کامل و پیوسته در سطح استان و کشور هستیم که برای به ثمررسیدن اقدامات، تلاش مسوولان، همکاری و همیاری مردم و فعالان واقعی محیط زیست ضروری است. بی تردید گوش سپردن به هیجانات، گزارش شبکههای بیگانه و فعالان به ظاهر محیط زیستی و اسیر احساس و جوگیر شدن در کنار نگاه غیرعلمی مسوولان پس از چند سال، انسان را مهمان جامعه سگهای ولگرد خواهد کرد و آسیبهای فراوانی را به جامعه انسانی و محیط زیست خواهد رساند.
بالاخره گزارش به نهایت رسید؛ ساعت را نگاه می کنم، ۹ شب شده است. با لقمهای که از صبح در کیف دارم قصد دارم شام و ناهار را یکی کنم، لقمه اول که تمام میشود، کمی اعصابم آرام میگیرد، به لقمه دوم که میرسم به سر کوچهمان رسیدهام. نیمی از لقمه که از گلو پایین میرود سگی را تکیه زده بر دیوار میبینم که با نگاه طلبکارانه و تا حدودی ملتمسانه چشم به دستان من دارد. دستم را دراز میکنم تا لقمه را با سمتش پرت کنم که ناگهان یادم میآید این چند روز دنبال چه سوژه و گزارشی بودم، بدون توجه به راهم ادامه میدهم!
دیدگاهتان را بنویسید